امشب ما گرسنه هستیم

بعد از این همه خستگی و نشستن در کلاس و فشردگی، بازم شب زمستانی بهمن‌ماه را باید تا صبح با کابوس گرسنگی سپری می‌کرد. می‌گفت: عادت کرده‌ام، امّا سماجتم گُل کرد و مجبور شدم از زیر زبانش بکشم، بعد از بگو مگو با این طلبۀ دورۀحدیث متوجه شدم، تنها امشب نیست که این جمله را می‌گوید. چهره‌ای نحیف و درهم‌ریخته و صدای لرزان و گرفته گواه این داستان شب سرد و تلخ بود. می‌گفت: متأسفانه مسئولین هم که کک‌شان نمی‌گزد و اصلاً به خیال‌شان نیست، پروایی ندارند، به قول یکی از مسئولان، ما که خودمان سیر باشیم، دیگر غمی نیست، هر شب‌مان کرائی‌ست و غذای رستوران ریحان یا دست‌پخت مولوی عثمان. کاش آن مرد می‌بود، مردی با غیرت و باوجدان. اشک سرازیر می‌شود وقتی به یادش می‌نگارم، غذا جای خود، برای کیفیت غذا هم مسئول گرفته بود. دغدغۀ نبود، تا نهایت توان، طلاب را راضی می‌کرد نه آن‌ شغال‌هایی که در لباس مهمان به دارالعلوم تشریف می‌آوردند، تا آخر سبیلی چرب کنند و در آخر استخوانی بجوند. امّا کجاست فرشتۀ نجات‌مان، مولانا احمد رحمة‌الله پدر مهربانی بود تا ساعت‌ها وقتش در حوزه سپری می‌کرد. امّا مسئولین الآن چه جوابی برای خدا دارند و چه جوابی برای مولانا احمد رحمة‌الله؟! 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

🕌آبرو ریزی بزرگ در مسجد مکی

دختران بی حجاب و برهنه در مسجد با ریشخند و تمسخر به برخی طلاب شماره تلفن می دهند

دارالعلوم مکی بار دیگر اثبات کرد که متعلق به افاغنه است نه ایرانیان